کد مطلب:29336 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:105

فروتنی با وجود بزرگی












4239. فضائل الصحابة - به نقل از زادان -:علی بن ابی طالب را دیدم كه بند كفش هایی در دست می گرفت، در بازارها قدم می زد و به افراد[ ی كه بند كفششان پاره شده بود]، بند می داد، [1] راه گم كرده را راهنمایی می كرد و باربر را در حمل بار، یاری می رساند و این آیه قرآن را می خواند:« تِلْكَ الدَّارُ الْأَخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِینَ لَا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا وَ الْعَقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ؛ [2] آن سرای آخرت را برای كسانی قرار می دهیم كه در زمین، خواستار برتری و فساد نیستند، و فرجام [ خوش]، از آنِ پرهیزگاران است» و می فرمود:«این آیه درباره حاكمان و مردمان صاحب قدرت، نازل شده است».[3].

4240. فضائل الصحابة - به نقل از صالحِ لباس فروش، از مادرش و یا مادر بزرگش -:علی بن ابی طالب را دیدم كه مقداری خُرما را به درهمی خرید و آن را در روپوش خود حمل كرد. گفتند:ای امیر مؤمنان! بگذار ما ببریم. فرمود:«نه. صاحب خانواده، بر حمل آن سزاوارتر است».[4].

4241. الغارات - به نقل از صالح -:مادر بزرگ من پیش علی علیه السلام آمد، در حالی كه علی علیه السلام با خود، خرما حمل می كرد. سلام كرد و گفت:خرماها را بده تا به جای تو آن را ببرم. علی علیه السلام فرمود:«پدر خانواده، بر بردن آن سزاوارتر است». [ سپس ]فرمود:«از این [ خرما ]میل نمی كنی؟». گفت:نه، نمی خواهم.

مادر بزرگ صالح می گوید:علی علیه السلام خرما را به خانه اش برد و آن گاه برگشت و همان روپوش را پوشیده بود و در آن، هنوز پوست خرما دیده می شد و در همان لباس، نماز جمعه خواند.[5].

4242. مناقب آل أبی طالب - به نقل از ابو طالب مكّی -:علی علیه السلام خرما و نمك را به دست خود حمل می كرد و می فرمود:

از كمال انسان كامل، چیزی كاسته نمی شود

با بردن آنچه كه به سود خانواده اوست.[6].

4243. مناقب آل أبی طالب - به نقل از ابوالحسن بلخی، درباره امام علی علیه السلام -:او در بازار كوفه راه می رفت، صندلی ای به او گیر كرد و پیراهنش را پاره نمود. آن [ پیراهن ] را در دست گرفت و به بازار خیاطها آمد و فرمود:«خدا شما را بركت دهد! این را برای من بدوزید».[7].

4244. تاریخ دمشق - به نقل از صالح بن ابی الأسود، از شاهدی كه برای او حدیث كرده بود -:وی [آن شاهد ]، علی علیه السلام را در حالی كه یك طرفه بر الاغ سوار شده بود، دید كه می فرمود:«من همانم كه دنیا را خوار كرده ام».[8].

4245. امام عسكری علیه السلام:هركس برای برادرانش در دنیا فروتنی كند، در نزد خدا از گروه صدّیقان و از جمله پیروان واقعی علی بن ابی طالب علیه السلام خواهد بود.

بر امیر مؤمنان، دو برادر دینی (پدر و پسر) وارد شدند. پیش پایشان برخاست، احترامشان كرد، آنها را در صدر مجلس نشاند و خود، روبه رویشان نشست. آن گاه دستور غذا داد و غذا آوردند و از آن خوردند.

سپس قنبر، طشت و آفتابه ای چوبی و حوله ای برای خشك كردن آورد و خواست كه بر روی دست مرد، آب بریزد. امیر مؤمنان برخاست و آفتابه را گرفت تا آبْ روی دست مرد بریزد. آن مرد، خود را به خاك افكند و گفت:ای امیر مؤمنان! خداوندْ مرا در حالی كه تو بر دستم آب می ریزی، بنگرد؟

فرمود:«بنشین و دستت را بشوی. خداوند عزوجل تو را می بیند، در حالی كه برادر تو - كه امتیازی بر تو ندارد و بر تو برتری ندارد - دارد به تو خدمت می كند و با این كار، ده برابر خدمت اهل دنیا را در بهشت می جوید و به همین نسبت، در دارایی هایش در بهشت».

مرد، نشست. علی علیه السلام به وی فرمود:«تو را به حقّ بزرگ من - كه تو آن را می شناسی و حرمت می نهی - و به تواضع تو برای خداوند - كه خداوند بدان، جزایت داد -، بگذار من در خدمتی كه به تو شرافت می دهد، اقدام كنم. تو را به خدا سوگند، دستت را چنان مطمئن بشوی كه اگر قنبر آب بر دستت می ریخت، می شستی» و مرد، چنین كرد.

پس از آن كه از شستن دست [ مرد میهمان ] فارغ شد، آفتابه را به محمّد بن حنفیّه داد و فرمود:«پسرم! اگر این پسر، بدون همراهی پدرش می آمد، من خودم آب بر دستش می ریختم؛ ولی خداوند عزوجل روا نمی دارد كه هرگاه پدر و پسر در یك جا گِرد آمدند، بینشان تساوی برقرار شود. پدر به دست پدر، آب ریخت و پسر باید به دست پسر، آب بریزد» و محمّد بن حنفیه، آب بر دست پسر ریخت.[9].









    1. در متن حدیث، «شسع» آمده كه مراد، بندی است كه قسمت رویه نعل های عربی را تشكیل می داد و ظاهراً امر متعارفی بوده كه بندها پاره و كفش ها غیر قابل استفاده می شده اند. (م)
    2. قصص، آیه 83.
    3. فضائل الصحابة:1064/621/2 و 497/345/1. نیز، ر. ك:تاریخ دمشق:489/42.
    4. فضائل الصحابة:916/546/1، الزهد، ابن حنبل:165.
    5. الغارات:89/1، شرح نهج البلاغة:202/2.
    6. مناقب آل أبی طالب: 104/2، إتحاف السادة: 370/6.
    7. مناقب آل أبی طالب:96/2.
    8. تاریخ دمشق:489/42، البدایة والنهایة:5/8.
    9. الاحتجاج:340/518/2، تنبیه الخواطر:107/2. نیز، ر. ك:مناقب آل أبی طالب:105/2.